ماه من غصه چـــــرا ؟
تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست !
ماه من! دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
کار آن هایی نیست که خدا را دارند...
ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست !
او همانی است که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام غرق شادی باشد...
ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی بودن اندوه است...
این همه غصه و غم این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچیــن...
ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند: که خدا هســـت، خدا هســـت
و چــــــرا غصه؟ چـــــرا ؟
:: موضوعات مرتبط:
ادبی ,
,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7